قعقققععقق
d...برچسب : نویسنده : d mahdquran بازدید : 170
کاروان بود و بیابان عطشناک غدیر کاروان بود و بیابان که سراپا مىسوخت آنچه ما نیز شنیدیم که شد، مىدانست وحى آمیخته با جام افق خواهد شد انتظارش به سر آمد کسى از راه رسید گفت برخیز که از یار سفیر آمده است! موج یک حادثه در جان غدیر است امروز آن که سر مىدهد از دل همه شب ناله عشق آخرین جمله پیغام رسالت باقى است دست در دست على از همگان بیعت گیر و بگو هست على بعد تو مولاى همه همه بودند، و دیدند، وبیعت کردند هر چه حق گفت شنیدند و بیعت کردند بیعت شیشهاى و آهن پیمان شکنى پس از آن بیعت پر شور، على تنها ماند اى برادر! تو که این سوى زمانى، هش دار! دلت اى دوست اگر شیعه آیین علیست هم از آن روست که عهدیست تو را با مولا ما هنوز از دل خود صوت نبى مىشنویم بیعتى را که نمودیم به خاطر داریم چهارده قرن پس از حادثه پیمان بستن موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز راه سخت است و بلاخیز، ولى کوتاه است سفرى باید از آن بادیه تا منزل دوست
و نبى ملتهب از باده ادراک غدیر
و محمد، که افق را به نگاهش مىدوخت
تشنه حادثهاى بود، و خود مىدانست!
وحى روشنگر ابهام افق خواهد شد
آن که بود از دل توفانىاش آگاه رسید
به چراغانى صحراى غدیر آمده است
و على چهره تابان غدیر است امروز
مژدهات باد! که شد بعد تو دنباله عشق
گام نه، صعبترین گام رسالت باقى است
خیز و از مردم هر سوى زمان بیعت گیر!
گر که تنهاش گذارند، بگو واى همه!
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى
و وصایاى نبى، در دل صحرا جا ماند
تو بر این عهد، مبادا که نمانى! هش دار
یا که چشمان تو سجاده خونین علیست
پس به یادآر و به پا خیز و بگو یا مولا!
خلوتى گر بنماییم شبى، مىشنویم
پیش از آن، آنچه که بودیم به خاطر داریم
به که پیش از همگان بستن و هم بشکستن
و على چهره تابانغدیر است هنوز
و هدف گام نخست است، که بسم الله است
سفرى نیست که راه از خود او تا خود اوست
d...برچسب : نویسنده : d mahdquran بازدید : 148